از کنسرو تا کنسرت

 

همایون شجریان در تبریز

 

از دیرباز عشق به موسیقی یکی از اصلی ترین مشخصه های مردمان این سرزمین بوده است. عشقی که گاهی رنگ و بوی بازار به خود می گیرد و دوستان مطلع، دکانی باز می کنند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری! روده درازی در امر مقدس فرهنگ مسلماً ناشایست است و از آن ناشایست تر٬ برگزاری کنسرت در تالار عروسی!!! تصور کنید به تماشای کنسرت همایون شجریان در تبریز (شهر اولین ها!) رفته اید و آدرس محل برگزاری هتل کایا لاله پارک تبریز است. وارد هتل می‌شوید و دو طبقه را به محل برگذاری، با همراهی مردم  بالا می‌روید. به مجرد این که وارد سالن می‌شوید، لوسترهای زیبای تالار دلبری می کند و دیوارهای طلایی‌اش دل و دینتان را یکجا از کف می‌برند. این تازه اول ماجراست و هنوز دوستان نوازنده وارد سالن نشده‌اند. از بین صندلی های منظم چیده شده (که بیشتر به صندلی‌های موسسات کرایه‌ی صندلی می‌ماند تا صندلی‌های درست و درمانی که بتوان راحت نشست و از کنسرت لذت برد) شماره‌ی صندلی خود را پیدا می‌کنید. متاسفانه صندلی‌ها با بست‌های کمری به هم چسبیده‌اند و امکان حرکت آن‌ها وجود ندارد. لختی خوشی از یافتن صندلی خریداری شده نمی‌گذرد که با پدیده‌ای جدید مواجه می‌شوید: دیدن پشت سر نفر جلویی به صورت تمام‌صفحه! لذت کنسرت به دیدن نوازنده‌اش است یا شنیدن موسیقی و «تصور» این که خواننده چه می‌خواند و نوازنده چه می‌نوازد؟! خوب، البته دوستانی که وظیفه‌ی اجرایی داشتند متوجه این موضوع بوده‌اند و در جای‌جای سالن تلویزیون‌هایی را نصب کرده بودن تا با کمی چرخش سر، بتوان علاوه بر صوت، از تصویر نیز لذت برد. صوتی دلنشین که توسط دو مگا بلندگو تولید می شد و بیچاره کسانی که کنار آن نشسته‌بودند. بعید می‌دانم آستانه‌ی شنوایی‌شان تا پایان کنسرت در حد نرمال باقی مانده‌باشد. البته کم‌لطفی دوستان برگذارکننده کاملا حس می شد چرا که می‌توانستند با توزیع سمعک‌های رایگان در هنگام خروج به آسیب‌دیدگان، از ایشان دلجویی کنند.

همایون شجریان که وارد صحنه می‌شود چنان شور و سرمستی من، جلوه کن در آسمان، انسان را فرا می گیرد٬ که فراموشش می‌شود کجاست و در چه وضعیتی قرار دارد. البته که دوستان برگزارکننده مشرف به چنین پدیده‌ای نیز بوده‌اند٬ از این رو سن یا استیج برگذاری را در ارتفاع بالا برقرار ساختند. همایون را که نگاه می‌کنی گردنت تا کمر به عقب خم می شود!! شانس با ما یار بود؛ صندلی‌هایی جلوتر بودند و برچسب «وی-آی-پی»‌ داشتند٬ که خم کردن سر تا کمر از پشت، کفاف میدان دید لازم برای دیدن نوازندگان و خواننده را نمی‌داد، فلذا تماشاگران این قسمت باید درازکش از لحظات کنسرت لذت می بردند و این خود گواهی بر «وی-آی-پی» بودن!

در انتها فقط یک سوال ذهن حقیر را قلقلک می دهد: کنسرو یا کنسرت و به چه قیمتی؟

 

پی نوشت: برای دیدن ماجرا از زاویه ای دیگر می توانید گزارش حنانه منشی از آژانس خبری نصر را اینجا مطالعه کنید. دم همایون شجریان و گروهش هم گرم.

 

حسام خامنه زاده مدیریت استودیو انار را برعهده دارد. عکاسی را حرفه ای دنبال می کند و عکاس استودیو انار است. او کارگردانی چند فیلم کوتاه را نیز در کارنامه ی هنری خود داراست. علاقه ی او به تکنولوژی و گجت های هوشمند او را پیگیر اخبار این حوزه نموده است. کریستوفر نولان، ران هاوارد و سیدنی لومت٬ محبوب ترین کارگردانان او هستند.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *