عرق سرد

در سالی که داریم به پایان آن نزدیک می شویم و فیلمهای فجر ۹۶ را در سینما یا در خانه هایمان به تماشا مینشینیم، بایستی از وضعیت سینمای کشورمان اظهار ناامیدی کنیم . فیلمهایی که یا از لحاظ فیلمنامه و اکتینگ دچار فقر هستند، یا از نظر کارگردانی و زیبایی های بصری و یا اینکه از دیدگاه منطقی فلج شده اند. به عنوان شخصی که از کودکی دوستدار سینما بوده ام، دیگر آن شوق همیشگی را برای دیدن تک تک فیلمهای فجر از دست داده ام. جشنواره ای که ادعای نمایش بهترین فیلمهای سال آینده را دارد و آنچنان پر زرق و برق و پر حاشیه برگزار میشود که اگر کسی آشنایی از این جشنواره و فیلمهایی که در دوره های پیشین به عنوان بهترین ها انتخاب شده اند نداشته باشد، فکر میکند که در فجر چه خبر است. بگذریم از این که بنا به گفته کارشناسان و منتقدین سینما، اصلا نمیشود اسم جشنواره را بر رویداد فجر گذاشت، چرا که این رویداد فاقد پارامترهای اولیه یک جشنواره سینمایی می باشد.
عرق سرد را می توان جزو بهترین های امسال دانست. البته در همین ابتدا باید بر این نکته تاکید کرد که این مقایسه در میان فیلمهای اکران شده امسال صورت میگیرد. در غیر این صورت اگر قصد بررسی این فیلم به عنوان یک اثر سینمایی را داشته باشیم، میتوان ایرادهای فنی زیادی به فیلم گرفت که در ادامه به مواردی اشاره خواهد شد.
عرق سرد دومین فیلم بلند سهیل بیرقی است. او با فیلم “من” به فیلمسازی بلند قدم گذاشت که در آن فیلم به مینیمالیستی در گفتار و عقیم بودن در پایان بندی و فقدان نقطه اوج شده دچار شده بود. ولی در عرق سرد میبینیم که بیرقی به دقت نقاط ضعف خود را مورد واکاوی قرار داده و توانسته است به موفقیتی چشمگیر در از بین بردن آنها دست یابد. در عرق سرد با داستانی مواجه هستیم که مسئله روز جامعه کنونی کشوران است. البته که کارگردان نخواسته است زیاد این موضوع را به مسائل دیگر بسط دهد خصوصیتی که باعث شده تا فیلم در چارچوبی که باید قرار بگیرد و مخاطب را در متن داستان نگه دارد.
بازی ها در فیلم نمره خوبی را از مخاطب میگیرند. باران کوثری بازی خوبی برخلاف همیشه از خود ارائه داده است و امیر جدیدی نیز سیر تکامل خود به عنوان یک بازیگر به سوی حرفه ای شدن را همچنان ادامه داده و در خدمت داستان فیلم عمل میکند. استفاده از شخصیت های کم تعداد نیز به خودی خود به جمع و جور بودن داستان فیلم و تمرکز بر اصل داستان کمک کرده است. در کل میتوان به فاصله گرفتن فیلم ساز از کلی گویی هایی که در فیلم قبلی اش گرفتار آن بود به خوبی پی برد. عاملی که در خیلی از فیلمهای خوب در این رده میتوان ملاحظه کرد.
مشکل فیلم که باعث میشود مخاطب فیلم دچار سردرگمی و نبردن لذت حداکثری از فیلم شود، وجود منطق ضعیف در جای جای فیلم ماست که این امر به کلیت اثر ضربه قابل توجهی زده وارد کرده است. مواردی از قبیل پاره کردن گواهی امضا و پایانبندی سر سری فیلم باعث شده است که مخاطب نتواند آن طور که باید درباره پیامی که فیلمساز قصد رساندن آنرا دارد تامل کند. البته که سهیل بیرقی در نشست خبری فیلم در جشنواره سعی میکند به همه سوالهای طبیعی که به ذهن هر مخاطبی ممکن است دست بدهد، جوابهایی می دهد که فقط با منطق خود کارگردان سازگار است. مثلا در مورد پاره کردن گواهی امضای اجازه خروج از کشور، فیلمساز این توضیح را میدهد که این نوع سند فقط در یک نسخه تهیه میشود که در صورت از بین رفتن آن، موضوعیت آن گواهی دیگر از لحاظ قانونی ساقط است. بیرقی همچنین اضافه میکند که برای اینکه از کلیشه توضیح مستقیم به دور باشیم،یک ربع بعد تر در صحنه دادگاه ما این توضیح را دادیم که آن سندی که همسر افروز در خیابان پاره میکند گواهی امضا بوده تا این فکر در ذهن مخاطب بوجود نیاید که یک نسخه دیگر در محضر نیز وجود داشته و پاره کردن کاغذ در خیابان باعث نمیشود که اجازه خروج از کشور باطل شود. از نظر نویسنده این متن، فیلمساز به این نکته توجه نکرده است که مخاطب یک حقوقدان نیست که بداند گواهی امضا چیست و یا اینکه هر مخاطبی در نشست خبری فیلم نمیتواند حضور پیدا کند تا پاسخ پرسشهایی که در ذهنش بوجود می آید را بدست آورد.
یکی از ضعف های دیگر فیلم در پایان بندی فیلم دیده میشود. پایانی که ما را به کل از فیلم به بیرون پرت میکند. پایانی که بیشتر از اینکه این سوال را در ذهنمان ایجاد کند که چه باید کرد تا مواردی از قبیل اجازه خروج از کشور در قانون اصلاح شود، این پرسش را بوجود می آورد که چرا افروز برای تماس با برنامه همسرش به پارکینگ سازمان میرود و استفاده از تلویزیون در ماشینش که قبلا در فیلم به ما نشان داده نشده بود، چگونه میتواند باورپذیری لازم را داشته باشد. البته که باز هم فیلمساز در پاسخ به این سوال، طفره میرود و استفاده از پارکینگ را تقارن سازی حس مخاطب با سکانسهای قبلی فیلم در پارکینگ عنوان میکند که صحنه ای به شدت غیر منطقی از آب درآمده است. بیرقی همچنین استفاده از متن در برنامه زنده و شات آخر فیلم را نقبی به گذشته و برافروختن حس نوستالژیک برای مخاطب بیان میکند. با شنیدن این پاسخ ها از کارگردان،به این نکته پی میبریم که بیرقی هنوز نمیخواهد بپذیرد که یک فیلمساز در کنار بیان احساسات درونی و دغدغه های ذهنیش در قالب یک فیلم اجتماعی و رئال بایستی به بسیاری از المان های منطقی فیلم نیز توجه داشته باشد، البته منطقی متعارف و همه پذیر نه منطقی خود خواهانه.
عرق سرد را میتوان تنها فیلم امسال تا تاریخ نگاشتن این متن دانست که میشود آنرا برای دیدن به دوستان یشنهاد کرد. فیلمی که پارامترهای سینماییش معدودش، موضوع و قصه پردازی نرمالش و بازی های روانش میتوانند لذتی نچندان کم را به مخاطب خود منتقل کند.

علیرضا محبی مدیریت تصویربرداری در استودیو انار را بر عهده دارد. او تصویر برداری را خیلی جدی در سال ۱۳۹۰ آغاز کرده است. او دانش آموخته ی مکانیک در مقطع کارشناسی است. مدیریت تصویر برداری چند فیلم کوتاه در کارنامه ی هنری او مشاهده می شود. علیرضا علاقه مند موسیقی راک است و آناتما گروه محبوب اوست.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *