Mission impossible: fallout
تبلور تکنولوژی در قالب سینما. کوتاه ترین و کامل ترین جمله ای که می شود برای فال اوت نوشت. آخرین سری از فیلم های سینمایی Mission Impossible با بازی تام کروز یکی از بهترین آنهاست. فیلمی که در عین داشتن داستانی نسبتا منسجم، اکشن بسیار جذابی دارد. فیلمی پر از هیجان و بسیار سرگرم کننده که در ژانر خود خیلی موفق عمل کرده است. این ماجرا اصلا تصادفی نیست و با نگاه کردن به اسم کارگردان فیلم به راحتی دلیل این موفقیت را می شود فهمید.
Christopher McQuarrie در نقش کارگردان فیلم توانسته است فیلمی متفاوت از مجموعه ی ماموریت های غیر ممکن را بسازد. بر خلاف دیگر ورژن های این سری سینمایی، “فال اوت” اصلا آشفته نیست و قصه ی آن سرو ته دارد. ضد قهرمانش، نسبتا خاکستریست و کنش اش با قهرمان داستان، “هانت” اصلا توی ذوق نمی زند. به نظر می رسد تنها ضعف مشخص فیلم مربوط به جابجایی جغرافیایی قصه و سر درآوردن تبهکار داستان از مراکش است. او برای منهدم کردن بیش از یک سوم جمعیت جهان، چین و هند را نشانه رفته و تام کروز آمریکایی برای نجات جهان به آب و آتش می زند. دوستان دست اندر کار سینمای آمریکا، مثلا سازمان سینمایی آمریکا، نوش جانتان. کشوری که توانسته به این سطح از توانایی در پیاده سازی و اجرای جلوه های ویژه دست یابد، حقش است که در فیلم هایش، حتی به غلط، فریاد نجات جهانی سر دهد.
هنری کاویل برای اولین بار از قالب سوپرمن خارج شده اما همچنان در فیلمی که ژانرش اکشن است، حضور یافته. حضور او در این نقش چندان چنگی به دل نمی زند اما مطمئنا حضور بعدی او در فیلمی اکشن قابل قبول تر خواهد بود. اگرچه بازیگرانی مانند دنیل رادکلیف (هری پاتر)، هیچ گاه نتوانستند خارج از نقشی که با آن شهره شده بودند، به ایفای نقش بپردازند.